English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6482 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high grade U خیلی پیشرفته پرقدرت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ball hawk U مدافع پرقدرت
high power loudspeaker U بلندگوی پرقدرت
state-of-the-art U بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
overwhelmingly U خورد کننده پرقدرت
overwhelming U خورد کننده پرقدرت
high power pulse generator U مولد پالس پرقدرت
smash U ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
smashes U ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
far out U پیشرفته
jutting U پیشرفته
advanced U پیشرفته
advanced پیشرفته
advanced level U پیشرفته
power user U کاربر پیشرفته
developed contries U ممالک پیشرفته
super alloy U الیاژهای پیشرفته
aided tracking U ردگیری پیشرفته
furthest U پیشرفته ترین
schizocaria U اسکیزوفرنی پیشرفته
advancee nations U ملل پیشرفته
superalloy U الیاژهای پیشرفته
advanced basic U بیسیک پیشرفته
advanced rigging U ملوانی پیشرفته
rattling U خیلی تند خیلی خوب
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
advanced capitalism U سرمایه داری پیشرفته
redevelop U دوباره پیشرفته کردن
redeveloping U دوباره پیشرفته کردن
redevelops U دوباره پیشرفته کردن
redeveloped U دوباره پیشرفته کردن
paper advance setting جایگاه پیشرفته ورق
the developed world U جهان توسعه یافته [پیشرفته]
enhanced system device interface U میانجی دستگاه سیستم پیشرفته
high technology U پیشرفته بودن از نظر فناوری
sophisticated U از نظر تکنیکی پیشرفته بودن
high tech U پیشرفته بودن از نظر فناوری
enhanced expanded memory specification U مشخصات حافظه گسترشی پیشرفته
advanced progressive matrices test U ازمون ماتریسهای مدرج پیشرفته
adccp U پروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات داده
enhanced graphics adaptor U وفق دهنده نگاره سازی پیشرفته
enhanced graphics display U صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
ega U وفق دهنده نگاره سازی پیشرفته
electrometallurgy U صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی
transponder sierra U دستگاه تشخیص دشمن وخودی مدل پیشرفته
advanced U Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
xmodem U گونه پیشرفته XMODEM که حاوی بررسی خطا است
arpanet U Agency ResearchProjects Advancedاژانس پروژههای پیشرفته تحقیقاتی ارپانت
first world U کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
qube U تسهیلات اطلاعاتی که قسمتی از یک سیستم پیشرفته کابل تلویزیونی است
emergency U خیلی خیلی فوری
emergencies U خیلی خیلی فوری
extend U خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extends U خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extending U خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
EIDE U مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد
fibre over Etherenet U گونه پیشرفته استاندارد پرآکل شبکه اینترنت که اجازه ارسال داده به صورت مگا بیت در ثانیه
ZMODEM U گونه پیشرفته پروتکل ارسالی MODEM که قادر به تشخیص خطا و توانایی ارسال مجدد است در صورتی که اتصال قط ع شود
densities U دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
density U دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
bells and whistles U خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
fibre distributed data interface U استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال دده مگابایت در ثانیه است
MMX U قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
CD ROM/XA U فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
CD ROM Extended Architecture U فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
developed countries U کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
advanced countries U کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
NetBEUI U گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
second world U جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
nsfnet U یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
SDRAM U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی سکردن شده است و زمان بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronised U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronising U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronises U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronize U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronizes U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
for long U خیلی
damn U خیلی
dammit U خیلی
abysmal <adj.> U خیلی بد
highly U خیلی
not a few U خیلی ها
copious U خیلی
villainous U خیلی بد
routh U خیلی
dumpiness U خیلی
very U خیلی
far and away U خیلی
in large quantities U خیلی خیلی
to a large extent U خیلی
very little U خیلی کم
ten U خیلی
many U خیلی
subminiature U خیلی کوچک
tickled pink <idiom> U خیلی شادوخوشحال
superrabundant U خیلی زیاد
swith U خیلی عظیم
rotundily U چاقی خیلی
thank you very much U خیلی متشکرم
very light U خیلی سبک
ultraconservative U خیلی محتاط
(a) snap <idiom> U خیلی ساده
not so hot <idiom> U نه خیلی خوب
ritzy U خیلی شیک
raff U خیلی زیاد
senseful U خیلی حساس
too bad <idiom> U خیلی بد ،غم انگیز
sappy U خیلی احساساتی
in seventh heaven <idiom> U خیلی خوشحال
in cold blood <idiom> U خیلی خونسرد
before you can say knife U خیلی زود
mad as a hornet <idiom> U خیلی عصبانی
at most U خیلی باشد
many people U خیلی اشخاص
skinless U خیلی حساس
by leaps and bounds U خیلی تند
benedicite U خیلی خوب
as stiff as a poker U خیلی خشک
to pieces <idiom> U خیلی زیاده
as good as U خیلی خوب
span new U خیلی تازه
corking U خیلی زیبا
level best U خیلی خوب
many persons U خیلی اشخاص
She is very pretentious. U خیلی ادعادارد
flying high <idiom> U خیلی شادوشنگول
get up the nerve <idiom> U خیلی شلوغ
hit bottom <idiom> U خیلی پست
much was said U خیلی حرفهازده شد
(as) old as the hills <idiom> U خیلی قدیمی
iam in bad U خیلی محتاجم
many people U خیلی از مردم
level best U خیلی عالی
lily white U خیلی سفید
it is very easily done U خیلی به اسانی
lower most U خیلی پست تر
I had an awful time . U به من خیلی بد گذشت
He is a loose card . U خیلی ول است
in no time U خیلی زود
immensurable U خیلی قدیم
hand in glove U خیلی نزدیک
hand in glove U خیلی صمیمی
hand and glove U خیلی نزدیک
bone dry U خیلی خشک
toploftiness U خیلی متکبر
pianissmo U خیلی نرم
to spread like wildfire U خیلی زودمنتشرشدن
pixilated U خیلی حساس
skin and bones <idiom> U خیلی لاغر
precisian U خیلی دقیق
primely U خیلی خوب
overstrung U خیلی حساس
number one U خیلی خوب
hand and glove U خیلی صمیمی
giantess U زن خیلی قدبلند
much worse U خیلی بدتر
(go over with a) fine-toothed comb <idiom> U خیلی بادقت
far off U خیلی دور
far and away U خیلی دور
of vital importance U خیلی ضروری
oftentimes U خیلی اوقات
dead slow U خیلی اهسته
cool <adj.> U خیلی خوب
Many thanks! U خیلی ممنون!
whopping U خیلی بزرگ
decrepit U خیلی پیر
I spoke my mind. U من خیلی رک گفتم.
immediate U خیلی فوری
superabundant U خیلی زیاد
a lot of times <adv.> U خیلی از اوقات
faraway U خیلی دور
frequently U خیلی اوقات
awesome <adj.> U خیلی خوب
great <adj.> U خیلی خوب
precipitating U خیلی سریع
precipitates U خیلی سریع
precipitated U خیلی سریع
precipitate U خیلی سریع
really wicked U خیلی محشر
really sick U خیلی محشر
parlous U خیلی مهیب
open-and-shut U خیلی سهل
highest U خیلی بزرگ
high U خیلی بزرگ
quaint U خیلی فریف
wells U خیلی خوب
well U خیلی خوب
glorious U خیلی خوب
very good U خیلی خوب
goody-goody U خیلی خوب
Recent search history Forum search
2New Format
1It could have been a lot worse.
1argan
2In order to be interesting you have to be mean
2In order to be interesting you have to be mean
1usually i moved much faster_ask the other girls that i'd been out with.
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1you are in too much of a hurry.the young lady herself is fine.
1offshoring
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com